Thursday, December 5, 2013

GHOLAMHOSEIN ZAKERI


پاییز ١٣٩٢ غلامحسین ذاکری هم رفت .مدیر روزنامه آدینه بود  که از رادیو باز خرید شد و پولش را سرمایه ی آدینه کرد .برایش یکی دو مطلب نوشته بودم که تصمیم گرفت آدینه را به شکل مجله در آورد و نام مرا هم در هیات تحریریه گذا شت که یک جلسه بیشتر نرفتم اما شرا و مقاله و ترجمه برایش می فرستادم . و بعد که دنیای سخن را راه انداختیم گله داشت که چرا همکاری با آدینه را جدی نگرفته بودم و به آمریکا که آمدم در نامه اش  نوشت که هنوز نام مرا در شورای نویسندگان نگاه داشته و لابد توقع همکاری هم دا شت 
آدینه را با آن که خودش چندان قلم نمی زد به نسبت خوب اداره می کرد و تیراژ خوبی دا شت و همکارانش حرفه یی بودند اما نمی دانم چرا تعطیل شد و شاید همین هم غلام را ازرد و مرد .علت مرگ را البته سرطان ریه نوشتند غلام ذاکری مثل دیگر رادیویی ها در سیگار افراط می کرد و به همین دلیل هم این بیماری در میانشان رایج است و او را هم برد 

MEMORIZZZ:یاد محمد مختاری


یاد محمد مختاری که همین روز هارفت
هروقت این مقاله ی سرشارحس و حال مسعود را می خوانم باز به این می اند یشم که چگونه ما زیباترین دلها و دستها و مغزهای میهنمان را از دست دادیم و این گونه درانزوا شدیم
هنوز این عکس محمدومسعود درباغ دریاچه برک ویرجینیا توی اتاقک دوربینم مانده است و خاطره کانون ونشستن در جمع و
گفت و شنودهامان و راه رفتن در جرج تان و مال ومیدان ملی و موزه گردی ها ی بی پایان و آن دیدار و وداع آخر در
ایستگاه راه آهن واشینگتن...
"گفته بودمت: به سايه سار بيا / در آفتاب رفتی/ در آفتابی که جاده‌های ناايمن را با بمبِ ميانِ گل‌های دروغ آراسته بود / و نمی‌ديديش تو/ نمی‌خواستی ببينيش/ در آفتاب رفتی- بايد در آفتاب می‌رفتی / تا رسوا کنی دهان‌های آراسته به اهورا را*" 
آذر ١٣٩٢

Monday, November 4, 2013

MEMORIZZZ:DONIAYE SOKHAN


دنیای سخن  دوره اول به سردبیری هوشنگ حسامی بود که ویراستارش هم جوادمجابی بوده و نه کسی دیگر که حالا مدعی شده است ...
شورای دبیران:دکترفرامرزسلیمانی، مهدی سحابی، محمد مختاری،...
و حالا که این نامهارامی خوانی می بینی با رفتن برخی از آنان جهان چه خالی شده است


  • Faramarz Soleimani در ان دوره كاظم اشکوری هنوز در ادينه بود. و بعد كه از أنان بريد و به ما بيوست من بخشي از مسوليت صفحه شعر را به 
    رغم مخالفت همكاران به أو و يادداشت هايش سبردم که البته لحن محافظه کا رانه اش را نمی پسندیدم
    یکی آز چهره های جالب مجله دنیای سخن شمس الدین صولتی بود .سرهنگ بازنشسته و مشتری انجمن های ادبی که حالا با مدرست های شعر و قصه و روزنامه نگاری خلق روبرو شده بود ...
    حالا باید بروم تا بعد 

Friday, October 11, 2013

PABLO NERUDA HEIGHTS OF MACHU PICHUخاطرات ١٣٠

دکتر فرامرز سلیمانی:خاطرات ١٣٠
بلندیهای ماچو پیچوی نرودا در سال ١٣٥٩ که کا نون تعطیل شده بود شش ماهی وقت ما را برای ترجمه و بازخوانی در نشست های ادبی گرفت اما یک دوسالی دست ناشر ی ما ند که دوست و همکار پزشکم بود و لابد غیر از کتاب آزاد ,مثل من گرفتار کار و زندگی بود ...کتاب اما خیلی در بازار نماند و احمد یک روز زنگ زد و خبر داد که علی دهباشی از دفتر رواق , آقای اسد شکل آبادی مدیر نشر زمان نو ی اصفهان را معرفی می کند که مایل است  چاپ دوم کتاب ماچو پیچو را منتشر کند .خوش حال شدم که این ناشر دومی دست کم پزشک نیست و به ما حب سرگردان تجویز نمی کند ,لابد.  و کتاب ماههاروی دستش یا در چاپخانه نمی ماند ...بعد 
شکل آبادی با اشتیاق فراوان آمد  به ١٣٠ و در کتابخانه ام منتظر ما ند تا کار روزانه ام تمام شود .نوشین امانی زنده یاد هم بود با دفتر شعرهای آبی رنگش که سخت آن را عزیز می داشت و با حوصله ورق می زد و می خواند،و همچنین دوستش,ارسلا ن هم که همه سر همدیگر را یک دو ساعتی گرم کردند و دوستان دیگر هم به آن ها پیوستند .این نشست آغاز دوستی ما شد با اسد که او را آدمی فرهیخته و صادق دیدم مثل بیشترناشران جوانی که آن روزها به ۱۳۰ رفت و آمدداشتند و نسل نو ناشران بودند و یا کتاب ها مان را چاپخش می کردند از قبیل سیما کوبان ,پرتو نوری الا و خانم بیضایی که نشر دماوند را راه انداخته بودند یا خانم بیگلری اسپرک وهمسرش ,و  آقای آقایی به نگار , و کیاییان نشر چشمه و اسماعیل جنتی عاشق در نشر یوشیج و مانند آنان ,و  نه ان که مدرسه رارها کرده باشند و سراز شاگردکتابفروشی در آورده باشند و بعدهم چون کاردیگری نمی دانستند کتابفروش و ناشر شده باشند. .باری احمد به اسد  گفته بود تمام حقوق کتابهامان را به من واگذار کرده است.من همان شب با اسد شکل آبادی و نشر زمان نو اصفهان قرارداد چاپ دوم ماچوپیچو را بستم که ان هم خیلی زود به بازار روانه شد و به سرعت به فروش رفت وناشر دیگری به نام باغ آینه و بازهم به معرفی دهباشی عزیز آن را همره چند اثردیگرداشت برای چاپ سوم آمده می کرد که با کتاب ها سر به نیست شد .ا ما با اسد حرف ها مان را در آمد و رفت های او  به تهران و شرکت عاشقانه ی او در
شب شعر های شلوغ١٣٠   برای چاپ سوم هم زده بودیم 
و همین طور در سفرهامان به اصفهان و دیدار در کتاب فروشی او هم ادامه داده بودیم تا آن  , 
 که من مثل احمد به آمریکا برگشتم و ماجرای چاپ سوم به دست آقای اسد شکل آبادی ما ند که ماند تا حالاکه  نشر فردا را راه انداخته  و با همان شور و اشتیاق آن سال ها و با همان پشت کار و صداقت و دوستی و فرهنگ دوستی می خواهد  همه ی کارهای نرودای ما را از چاپ شده ها و چندین و چند کار چاپ نشده یک جا منتشر کند .و چه کسی وفا دا ر تر و شایسته تر از او و نشر فردا 
از کتاب خاطرات١٣٠ 
فهرست ترجمه ی کتا ب ها:ی پابلو نرودا 
بلندیهای ماچو پیچو ,ترجمه فرامرز سلیمانی و احمد کریمی حکاک ,آزاد ,١٣٦١,چ.دوم زمان نو,١٣٦٢
سرود اعتراض,ترجمه فرامرز سلیمانی و احمد کریمی حکاک ,دماوند,١٣٦٢
اسپانیا در قلب ما,ترجمه فرامرز سلیمانی و احمد کریمی حکاک ,گویا,١٣٦٣
انگیزه نیکسون کشی و جشن انقلاب شیلی ,ترجمه فرامرز سلیمانی و احمد کریمی حکاک,چشمه,١٣٦٤,چ.دوم,١٣٨٤
عاشقانه ها ,ترجمه فرامرز سلیمانی و احمد محیط ,یوشیج,١٣٦٤
٢٠٠٠,کتب عشق و شعرهای های دیگر ,ترجمه فرامرز سلیمانی ,اژینه ,١٣٨٢ 
راستی اسم اون گربه هه چی بود ؟ترجمه فرامرز سلیمانی ,چ.اول,جنگ تیراژه ١٣٨٠
آماده چاپ  
منزلگاهی بر زمین 
شعرهای ناخدا 
ما بسیاریم 
کتاب پرسش ها 
شعر های دیر هنگام و پسا مرگ , در هفت جلد 
بر بام سالها ,گزینه ی نقد و نظر و شعر های نرودا
...و 

Thursday, August 15, 2013

کتاب...کتاب

reza niksefat طرح شاعران قرن جهان به سه زبان و بیشتر، همانند کارهای پابلونرودا،اکتاویوپاز،فدریکو گارسیالورکا،جوسپه اونگارتی و...در چندسال گذشته در وبگاه هایم و در فیسبوک جاخوش کرده و از نشر کاغذی کمی دوری جسته است. البته در همین سالها ترجمه ۲۰۰۰ و کتاب عشق نرودا را نشرآژینه گرگان منتشرکرده و مرثیه ی ایگناسیوی لورکا به سه زبان را نشر روزن نوجرزی به چاپ رسانده است.شعرهای اونگارتی و برخی بازنشرها مثل جشن انقلاب شیلی نرودا انجام گرفته یا دردست اقدام است.با این ها همه برد نشر دیژیتال طبیعی تر و کم دردسرتربوده است.

Monday, May 27, 2013

FARAMARZ SOLEIMANI:DASHT GASHT :دشت گشت








  • Faramarz Soleimani ...فصل گرگان ,جنگ ادبی شاعران و نویسندگان گرگان ,ویژه موج سوم 
    در سال ۱۳۶۷ منتشر شدهمراه مصاحبه مفصلی با من و نمونه کارهای شاعران و نویسندگان ایران . سفر من و محمد مختاری همرا ه برخی دیگراز اعضای گروه سه شنبه برای دیدار حسین میرکاظمی و انجمن ادبی گرگان و دشت ترکمن در نوروز۱۳۶۸ اتفاق افتاده بود که عکس های بیشتری از آن نیز منتشرخواهدشد. شعر گشت دشت از کتاب آوازهای ایرانی که بعد ها باافزوده هایی به صورت کتاب مستقل توسط نشرتیراژه منتشرگردید حاصل این سفرها به گرگان و دشت و یاد آوری فضای فرهنگی مازندران و گرگان و تنکابن و نمونه شعر شاعران این مناطق است. 
     اکنون باز نشر سوم آن کتاب با افزوده های تازه به نام دشت گشت در اینترنت آمده است
    روی جلد کتاب دشت گشت  ,کار هنرمند نقاش و شاعر : زهره خالقی است 
    www.dashtghasht .blogspot.com

Sunday, May 26, 2013

KERMANSHAH &WEST



  • Faramarz Soleimani مهر۱۳۳۸ که وارد دانشگاه شدم برنامه های عکس و اسلاید و ایرانگردی ام شکل جامع تری یافت. سال ۱۳۴۰ که شاه دانشگاه را دو ماه و نیم تعطیل کرد با غرب کشوربیشتر آشنا شدم و کردها ودستگیری در مرزخسروی که در سفرنامه هایم هست.این عکس البته مال کوههای شهمیرزاد 
    سمنان است و لباس جنگی نشان می دهد که در سالهای اول جنگ ایران و عراق گرفته شده است
    سپا س دوست برای کشف و نشر عکس 

Tuesday, April 23, 2013

MEMORIZZZخاطرات

CARLOS FUENTES:
If you forget your past 
You are dead
MEMORIZZZ
کارلوس فوئنتس می گوید :
اگر گذشته ات را فراموش کنی می میری
گذشته سرشار زندگی ست ،این را میلان کوندرا هم گفته بود و حافظ گفت:
روز وصل دوستداران یادباد
یادباد آن روزگاران یادباد
کامم از تلخی غم چون ز هر گشت
بانگ نوش شا د خواران یادباد
گر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
این زمان در کس وفاداری نماند
زا ن وفا داران و یاران یادباد
مبتلا گشتم در ین بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد
گرچه صد رودست در چشمم مدام
زنده رود و باغ کاران یاد باد
راز حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا راز داران یاد باد

Monday, April 22, 2013

SARI POWERHOUSE

حدود سال ١٣٣٠ بود که حاجی قنا د کارخانه برق ساری را در چهار راه برق راه انداخت 
این کارخانه یک موتور ١٨ کیلوواتی بود با یک چرخ بزرگ که عصر ها طی مراسم با شکوهی آن را راه می انداختند و بعد از شنیدن صدایی شبیه انفجار چراغ ها را روشن می شد و ناگفته نماند که تماشای این مراسم از معدود تفریحات خانوادگی ما در آن سالها بود 

Tuesday, April 2, 2013

WIN OR LOSE IN NEW ORLEANSیکسال در نیو اورلینز

img:moj
WIN:
Ali's graduation in Superdome
All That Jazz
April shower,May flood,June hurricane
Ardalan now is Dr.Ardalan
Audubon park
Baton Rouge
Bayou
Bay St Louis,Miss
Beaujolais Festival
Bon vivant
Boulevards. They are real
Cajun and Creol culture and culinary
Cancer fight
Chai Chai
Citrous fruits of Suri&Hossein
Crawfish from january to june
Crescent City Commuter
Cruise ship in the window
Dancing in streets
Fara Starbox vs Fara Starbox
Fatoush with Turkish Hospitality
Feeling like New Orleans -born and bred
Festivals X 365+
Flaming Torch& Co. *****
Florida,my beloved Florida at stone throw
Foodies and Goodies
Fortune telling with Turkish coffee
French Quarter
Friends of a year or two
Friend of 53 years
Gallery  Row
Gorgeous Gulf
Hollywood South
Hurricanes with Bull Eyes
IHOP breakfast at midnight
Joie de vivre
Lagniappe
Landry's Seafood
Laissez-Faire
Live oaks+Spanish Moss
Louisiana has the worst drivers
Louisiana Philharmonic Orchestra
Lovsters!
Love and friendship
Lumpy Louisiana
Magazine street's 1400 reataurant
Mardi Gras
Meat,That's for dinners!
Multilingual and Multicultural, sort of!
Museum for free
Museum House
Mississippi River
Moj Magazine
New Orleanzee Poems
NOMA& Sculpture Garden
Octavia Books
Overeating New Orleans Style
Oysters lingering all year  but not only in the month of ER
Pat's vintage cars
Pink Cadillac
Plaza de Espania
Piazza Di Italia
Pontchartrain Lake
Pontchartrain Lighthouses
Rainbow houses
Riverboat
Riverwalk,to be Outlet Mall
Rodrigue Blue Dog
Saenger Theater
Saints 5-0 and still counting
Salt &Saturated Fat
Sinking soil, is it win or loss?!
TCM,more TCM,a k a Turner Classical movie !!
Tennessee Williams called it Spiritual Home,but he called himself: Tennessee!
Triumph of Trumpet
U.N.O. in the city
Used books
Venice is The End of The World
Vieux Carre
Where Y'At
Who Dat
Wine&food tasting
Winter,no winter
WTC would be Park or not!
1000+ years of solitude
Zoo To Do
...
LOSS:
Alarm Clock!Who needs alarm clock?
Air &Space Museum,We got one in Houston anyways!
Baltimore Inner Harbor
Bull Run Park &Atlantis
Cherry Blossoms
Cinema Pure
Classical Music
Concentration&meditation
Crowned pine tree
Driush
D.C.Mall
Fara Starbox vs Fara Starbox
Fig tree in backyard
Frozen winter court
Ice and sleet
Indian summer
Kanoon
Lido pizza of Monir&Hossein
Multilingual and Multicultural
Ocean City, Maryland
Opera in Patriot Center
Party animals
Pussy willow
Rainbow in autumn
Redskins sucks,Fire them all
Shenandoah Valley
Smithsonian MuseumsX23
Shows
Snow and Ice and sleet
Sundance  and Independent Movie Channels
U.V.A. faraway
Veggizzz
Virginia Beach,their Long Beach is longer than ours !
Virginia Is For Lovers
White tail rabbit
Yes Virginia show
...

Thursday, February 21, 2013

1354/1975 RETURNING HOME

مرز بازرگان 

بولوار کریمخان زند تهرا ن برایم تازگی دا شت ١٣٥٤ 

Monday, February 18, 2013

15/1 MEMORIZZZ:SARIANEHساریانه



  •  "دکتر فرامرز سلیمانی"
    زندگی سبزه میدان ساری ست

    با باغبان و درخت خرمندی ی کنار حوض 
    که هر بهار در دست هامان می روید و 
    عطر بهار نارنج می گیرد 
    دست چپ خانه و باغ و زاد گاهم و 
    کودکستان رشدیه هم
    در تقاطع مازیار و پهلوی
    -نقا ره چی محله - 
    دست راست اداره پدرم
    ثبت اسناد و املاک
    در گوشه ی سبزه میدان
    و بانک ملی در آن میان
    با پله ها و دو توپ سیمانی
    و میدان شهرداری
    میدان بازی و پرسه زدن ها مان
    و سینمای مجانی چارلی 

    و اخبار موویتن 
    و ویولون زن روی بام شهرداری 
    که من بودم
    پیش از افتتاح ایستگاه رادیو
    بیشه ها کجاست
    جنگل کجاست
    سوادکوه پیدا نیست
    پس سبز راهها کجاست
    و آواز ناودان های باران
    تا مرا به شهر کودکی ببرد
    و چشمه های غلغله و الیواک 
    البرز و تجن و خزر کجاست
    -تو بخوان کاسپین-

    تندیس ها باژگون می شود 
    زمین می گردد
    در آب نما ی میدان
    و عکس ها و رویا
    ما را با زمین می گرداند
    بیشه و باغ من کجاست
    و جنگل من
    سبز راهها کجاست
    تا مرا به شهر کودکی ببرد
    و خانه و باغ و زاد گاهم
    در گوشه ی سبزه میدان

    با بهار و بهار نارنج 

Sunday, February 3, 2013

SARI,ESMATIEH SCHOOLمدرسه عصمتیه ساری

مدرسه عصمتیه ساری 
١٢٨٤ خ .=١٩٠٥ م.
١٣٢٣ ه.ق.
پس از مدرسه رشدیه در تهران و تبریز یکی از نخستین مدرسه های ایران است 

Thursday, January 17, 2013

مهدی سلیمیSARI,CITY OF CHILDHOOD-16

مهدی سلیمی و شاگردانش ،دهه ١٣٣٠
زیاد حوصله نداشت با جمع که بود به نظر نمی آمد با آن هاست 
دیگر از آن قصه های قدیمی نمی گفت و قیافه یی جدی داشت 
تعارف هم که می کرد خیلی اصرار نداشت باور ش کنی 
پسر داییم صمصام گفته بود مهدی توی مدرسه و دانشکده همیشه شوخی می کرد و
 خسرو گفته بود توی بازی هم همیشه سر به سر همه می گذاشت 
وقتی خسرو خبر آورد که مهدی سلیمی می خواهد شاگرد قدیمی اش را ببیند با جان و دل رفتم 
همیشه روز اول مهر  می آمد با هما ن هیبت برازنده ی رییس دبیرستانی اش و دکمه کتش را محکم روی شکمش می بست و می رفت پشت میز خطا به
 و با صدای 
با شکوهش دکلمه می کرد :
تاریخ یعنی خاک را توتیای چشم کردن 
همین صدا و آن عشق به آب و خاک میهن او را به سیاست کشاند تا آن که به سمت شهردار ساری انتخاب شد 
اما ورق که بر گشت خانه نشین شد و دیگر درس هم نمی داد 
دیگر از گفتن درباره ی خاک را توتیای چشم کردن باز ما ند 
و حالا که پس از بیست و پنج سال می دیدمش خسته و دلزده بود 
کتابم را که تازه در آمده بود برایش امضا کردم و بوسیدمش 
کتاب را به چشمانش مالید 
لبانش از اندوه می لرزید 
صدایش،ان صدا ی رادیو فونیکش دیگر در نمی آمد 
دستان محکمش را فشردم و خدا نگهدار گفتم 
بعد ها خسرو نباید آن خبر را می آورد 
خدا نگهدار مهدی سلیمی 
معلم خوب من
( PHOTO)
مهدی سلیمی رییس دبیرستان پهلوی سا ری دهه ی ١٣٣٠

Tuesday, January 8, 2013

۱۵- ساری،شهرکودکی:سبزه میدان ساریSARI PUBLIC PARK

زندگی سبزه میدان ساری ست 
دست چپ خانه و باغ و زاد گاهم 
 کودکستان رشدیه هم 
در تقاطع مازیار و پهلوی
-نقاره چی محله-
دست راست اداره پدرم 
ثبت اسناد و املاک 
در گوشه ی سبزه میدان 
و بانک ملی در آن میان 
با پله ها و دو توپ سیمانی 
و میدان شهرداری 
میدان بازی و پرسه زدن ها مان 
و سینمای مجانی 
و ویولون زن روی بام 
که من بودم 
پیش از افتتاح ایستگاه رادیو 
بیشه ها کجاست 
جنگل کجاست 
سوادکوه پیدا نیست 
پس سبز راهها کجاست 
و آواز ناودان های باران 
تا مرا به شهر کودکی ببرد 
و چشمه های غلغله 
البرز و تجن و خزر کجاست 
-تو بخوان کاسپین-
زمین می گردد 
در آب نما ی میدان
و عکس ها و رویا 
ما را با زمین می گرداند 
بیشه و باغ من کجاست 
و جنگل من 
سبز راهها کجاست 
تا مرا به شهر کودکی ببرد 
و خانه و باغ و زاد گاهم 
در گوشه ی سبزه میدان